معنی straight-out به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

American: aʊt British: ˈstreɪtˈaʊt

معنی‌ها

adjective

سرراست، مستقیم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

adjective

بیبند و بار، لگام گسیخته

adjective

کاملاً، صددرصد

adjective

مطلق، کامل

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد straight-out

adjective Without reservation or exception

Synonyms: outright, unlimited
adjective Manifesting honesty and directness, especially in speech

Synonyms: candid, direct, downright, forthright, frank, honest, ingenuous, man-to-man, open, plainspoken, straight, straightforward, unreserved, straight-from-the-shoulder, straight-shooting

ارجاع به لغت straight-out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «straight-out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/straight-out

لغات نزدیک straight-out

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند