امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Strived

    American: straɪvd British: straɪvd
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      strove

    • شکل سوم:

      striven

    • سوم‌شخص مفرد:

      strives

    • وجه وصفی حال:

      striving

    معنی‌ها

    adverb C2
    زمان گذشته ساده فعل Strive

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    adverb
    قسمت سوم فعل Strive
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد strived

    1. verb Attempt by employing effort
      Synonyms: tried, attempted, strained, aimed, worked, vied, undertaken, endeavored, toiled, struggled, sought, pushed, labored, fought, exerted, contended, competed, buffeted, battled, reached
      Antonyms: forgotten, skipped

    ارجاع به لغت strived

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «strived» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/strived

    لغات نزدیک strived

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی