امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Submersed

American: səbˈmɜrːst British: səbˈmɜːst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
گیاه‌شناسی زیر آبزی، زیر آب رست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد submersed

  1. verb Sink below the surface; go under or as if under water
    Synonyms: submerged, sunk, foundered
  2. adjective Growing or remaining under water
    Synonyms: submerged, underwater, subaqueous, marine, subaquatic
  3. verb To plunge briefly in or into a liquid
    Synonyms: submerged, soused, immersed, dunked, doused, dipped, ducked

ارجاع به لغت submersed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «submersed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/submersed

لغات نزدیک submersed

پیشنهاد بهبود معانی