امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Success

səkˈses səkˈses
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    successes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
موفقیت، کامیابی، پیروزی، نتیجه، توفیق، کامروایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- His success in the examinations surprized everyone.
- موفقیت او در امتحانات همه را شگفت‌زده کرد.
- to achieve success
- کامیاب شدن
- The play was an immediate success.
- نمایشنامه فوراً گل کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد success

  1. noun favorable outcome
    Synonyms: accomplishment, achievement, advance, arrival, ascendancy, attainment, bed of roses, benefit, big hit, boom, clover, consummation, do well, Easy Street, éclat, eminence, fame, flying colors, fortune, fruition, gain, good luck, good times, grand slam, gravy train, happiness, happy days, hit, killing, lap of luxury, laugher, maturation, profit, progress, prosperity, realization, reward, savvy, sensation, snap, strike, successfulness, triumph, victory, walkaway, walkover, win
    Antonyms: failure, loss

Collocations

لغات هم‌خانواده success

ارجاع به لغت success

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «success» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/success

لغات نزدیک success

پیشنهاد بهبود معانی