امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Successfully

    səkˈsesfli səkˈsesfli
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more successfully

    • صفت عالی:

      most successfully

    معنی

    adverb B2
    با موفقیت، با کامیابی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد successfully

    1. adverb With success; in a successful manner
      Antonyms: unsuccessfully
    2. adjective
      Synonyms: fortunately, triumphantly, victoriously, happily, favorably, fortuitously, strongly, thrivingly, flourishingly, famously, propitiously, auspiciously, prosperously, contentedly, with colors flying, beyond all expectation, swimmingly

    لغات هم‌خانواده successfully

    ارجاع به لغت successfully

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «successfully» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/successfully

    لغات نزدیک successfully

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند