امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sunshine

ˈsʌnʃaɪn ˈsʌnʃaɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
آب‌و‌هوا تابش آفتاب، نور آفتاب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Sunshine has faded the rug's color.
- آفتاب قالیچه را رنگ‌رفته کرده است.
- you are my only sunshine!
- تو یگانه مایه‌ی دلخوشی من هستی.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sunshine

  1. noun The quality of being cheerful and dispelling gloom
    Synonyms: sunlight, the sun, sunbeams, cheerfulness, the sun's beams, the sun's rays, cheer, sun, sunniness
  2. noun Moderate weather; suitable for outdoor activities
    Synonyms: fair-weather, temperateness
    Antonyms: uncheerfulness

ارجاع به لغت sunshine

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sunshine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sunshine

لغات نزدیک sunshine

پیشنهاد بهبود معانی