امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Superficiality

    ˌsuːpəˌfɪʃɪˈælɪti ˌsuːpəˌfɪʃɪˈælɪti
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    سطحی (بودن)، سطحی‌نگری، دانش سطحی، بی‌مایگی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - The professor criticized the student's research paper for its superficiality.
    - استاد از پژوهش دانشجو به خاطر سطحی‌نگری آن انتقاد کرد.
    - That book explored the theme of superficiality in society.
    - آن کتاب مضمون سطحی‌نگری در جامعه را کاوش کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد superficiality

    1. noun Lack of depth of knowledge or thought or feeling
      Synonyms: shallowness, triviality, lack of depth
      Antonyms: profundity

    ارجاع به لغت superficiality

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «superficiality» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/superficiality

    لغات نزدیک superficiality

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی