امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Supersensible

American: ˌsuːpərˈsensəbəl British: ˈsjuːpəˈsensəbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
ماورای محسوسات، روحی، روانی، ماورای عالم حواس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد supersensible

  1. adjective Of, coming from, or relating to forces or beings that exist outside the natural world
    Synonyms: supernatural, extramundane, extrasensory, metaphysical, miraculous, preternatural, superhuman, superphysical, transcendental, unearthly

ارجاع به لغت supersensible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «supersensible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/supersensible

لغات نزدیک supersensible

پیشنهاد بهبود معانی