ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Swami

ˈswɑːmi ˈswɑːmi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    مرتاض هندی، رهبر مذهبی هندی، مرشد
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد swami

  1. noun religious teacher
    Synonyms: guiding light, guru, master, mentor, mystic, sage, teacher, yogi

ارجاع به لغت swami

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «swami» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/swami

لغات نزدیک swami

پیشنهاد بهبود معانی