امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Swan

swɑːn swɒn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    swans

معنی

B2
جانورشناسی قو، دجاجه، متعجب شدن، پرسه زدن، اظهار کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد swan

  1. noun Any warm-blooded vertebrate with feathers and wings
    Synonyms: aquatic bird, trumpeter, whooper
  2. verb Move about aimlessly or without any destination, often in search of food or employment
    Synonyms: roll, wander, stray, tramp, roam, cast, ramble, rove, range, drift, vagabond
  3. verb To declare or affirm solemnly and formally as true
    Synonyms: affirm, verify, assert, avow, aver, swear

ارجاع به لغت swan

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «swan» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/swan

لغات نزدیک swan

پیشنهاد بهبود معانی