امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Symphonious

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
متوافق، موزون، هم‌آهنگ، هم‌آوا، هم‌نوا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد symphonious

  1. adjective Characterized by harmony of sound
    Synonyms: symphonic, consonant, harmonic, harmonious, musical

ارجاع به لغت symphonious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «symphonious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/symphonious

لغات نزدیک symphonious

پیشنهاد بهبود معانی