امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tabor

ˈteɪbər ˈteɪbə ˈteɪbə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
دمبک، تبیره، تنبور، طبل، تنبور زدن، تبیره زدن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tabor

  1. noun A small drum with one head of soft calfskin
    Synonyms: tabour

ارجاع به لغت tabor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tabor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tabor

لغات نزدیک tabor

پیشنهاد بهبود معانی