امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Temperamental

ˌtemprəˈmentl ˌtemprəˈmentl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
مزاجی، خلقی، خویی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد temperamental

  1. adjective angry most of the time; moody
    Synonyms: capricious, changeable, cussed, easily upset, emotional, erratic, excitable, explosive, fickle, fiery, froward, headstrong, high-strung, hotheaded, hyper, hypersensitive, impatient, in bad mood, inconsistent, irritable, mean, mercurial, neurotic, ornery, passionate, petulant, sensitive, thin-skinned, ticklish, touchy, uncertain, undependable, unpredictable, unreliable, unstable, variable, volatile, willful
    Antonyms: easygoing, happy, laid-back, peaceful, pleased

ارجاع به لغت temperamental

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «temperamental» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/temperamental

لغات نزدیک temperamental

پیشنهاد بهبود معانی