امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Theorem

    ˈθiːrəm ˈθɪərəm
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله

    noun
    قضیه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    noun
    قضیه، برهان، مسئله، قاعده، نکره
    - a policy based on the theorem that the best defense is offense
    - سیاستی مبتنی بر این اصل که بهترین دفاع حمله است
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد theorem

    1. noun explanation based on hypothesis and experiments
      Synonyms: assumption, axiom, belief, deduction, dictum, doctrine, formula, fundamental, law, postulate, principium, principle, proposition, rule, statement, theory, thesis
      Antonyms: fact, proof

    لغات هم‌خانواده theorem

    ارجاع به لغت theorem

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «theorem» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/theorem

    لغات نزدیک theorem

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند