امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tolerant

ˈtɑːlərnt ˈtɒlərənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more tolerant
  • صفت عالی:

    most tolerant

معنی و نمونه‌جمله

adjective C1
بامدارا، مدارا آمیز، آزادمنش، آزاده، دارای سعه نظر، شکیبا، اغماض‌کننده، بردبار، شخص متحمل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- We must be tolerant of those whose ideas are different from ours.
- بایستی نسبت به کسانی که عقایدشان با عقاید ما فرق دارد مدارا داشته باشیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tolerant

  1. adjective open-minded, easygoing
    Synonyms: advanced, benevolent, big, broad, broad-minded, catholic, charitable, clement, complaisant, condoning, easy on, easy with, excusing, fair, forbearing, forgiving, free and easy, humane, indulgent, kindhearted, lax, lenient, liberal, long-suffering, magnanimous, merciful, patient, permissive, progressive, radical, receptive, soft, sophisticated, sympathetic, understanding, unprejudiced, wide
    Antonyms: biased, disapproving, intolerant, narrow-minded, prejudiced

ارجاع به لغت tolerant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tolerant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tolerant

لغات نزدیک tolerant

پیشنهاد بهبود معانی