امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tolerate

ˈtɑːləreɪt ˈtɒləreɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    tolerated
  • شکل سوم:

    tolerated
  • سوم‌شخص مفرد:

    tolerates
  • وجه وصفی حال:

    tolerating

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive B2
مدارا کردن، رواداری کردن، بردباری کردن، لوطی‌گری کردن، شکیبایی کردن، جایز شمردن، رواداشتن، کاوستن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- in a democracy, various political views are tolerated.
- در یک دمکراسی عقاید مختلف سیاسی جایز شمرده می‌شود.
- The teacher does not tolerate eating on the class.
- معلم با خوراکی خوردن سر کلاس مدارا نمی‌کند.
verb - transitive
تحمل کردن، تاب آوردن، تاب تحمل (چیزی را) داشتن، تاویدن
- I can no longer tolerate your strange behaviour.
- دیگر تاب تحمل رفتار عجیب و غریب شما را ندارم.
verb - transitive
پزشکی نسبت به چیزی حساسیت نداشتن
- some people cannot tolerate penicillin.
- برخی مردم نسبت به پنی‌سیلین حساسیت دارند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tolerate

  1. verb allow, indulge
    Synonyms: abide, accept, admit, authorize, bear, bear with, blink at, brook, condone, consent to, countenance, endure, go, go along with, have, hear, humor, live with, permit, pocket, put up with, receive, sanction, sit and take it, sit still for, stand, stand for, stay the course, stomach, string along, submit to, suffer, sustain, swallow, take, tough out, undergo, wink at
    Antonyms: check, disallow, disapprove, halt, stop, veto

ارجاع به لغت tolerate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tolerate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tolerate

لغات نزدیک tolerate

پیشنهاد بهبود معانی