امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tot

tɑːt tɒt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    tots

معنی

noun adverb
اشغال، عدد، جمع، سرجمع، حاشیه‌نویسی، یادداشت مختصر، مبلغ، جمع بستن، بچه کوچک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tot

  1. noun A young person between birth and puberty
    Synonyms: bud, child, innocent, juvenile, toddler, moppet, youngster, kid, bairn, yearling, bambino
  2. noun A small amount of liquor
    Synonyms: child, dram, drop, infant, jigger, shot, toddler, sip, nip, slug, youngster, snort
  3. verb To combine (figures) to form a sum.
    Synonyms: total, sum, Also used with up: add, cast, foot, tot-up, sum up, summate, totalize, tote up, add, add together, tally, add-up

ارجاع به لغت tot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tot

لغات نزدیک tot

پیشنهاد بهبود معانی