ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Towel

ˈtaʊəl ˈtaʊəl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    towels

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable A2
    حوله، دستمال حوله‌ای
    • - a bath towel
    • - حوله‌ی حمام
    • - a dish towel
    • - حوله (برای خشک کردن) ظرف
    • - paper towel
    • - حوله‌ی کاغذی
  • verb - transitive verb - intransitive
    با حوله خشک کردن
    • - She toweled her face dry.
    • - با حوله صورت خود را خشک کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد towel

  1. noun
    Synonyms: wiper, drier, absorbent-paper, sheet, toweling, napkin, cloth, rag, admit defeat, give in, surrender

Phrasal verbs

  • towel off

    خود را خشک کردن (مثلاً پس از حمام‌کردن)

Idioms

ارجاع به لغت towel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «towel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/towel

لغات نزدیک towel

پیشنهاد بهبود معانی