امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tragic

ˈtrædʒɪk ˈtrædʒɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more tragic
  • صفت عالی:

    most tragic

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
حزن‌انگیز، غم‌انگیز، محزون، غمگین، سوگناک، غمناک، ناراحت‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The tragic loss of a loved one can be incredibly difficult.
- مرگ حزن‌انگیز یک عزیز می‌تواند بسیار سخت باشد.
- It was a tragic mistake that cost him his job.
- آن اشتباه ناراحت‌کننده‌ای بود که برایش به قیمت شغلش تمام شد.
adjective
سینما و تئاتر هنر تراژیک، سوگمایشی، سوگ‌نمایشی
- The tragic ending of the play left the audience in tears.
- پایان تراژیک نمایش حضار را به گریه واداشت.
- That play depicted the tragic love story between Romeo and Juliet.
- آن نمایش داستان عشق تراژیک رومئو و ژولیت را به تصویر کشید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tragic

  1. adjective catastrophic, very bad
    Synonyms: adverse, anguished, appalling, awful, calamitous, cataclysmic, crushing, deadly, deathly, deplorable, desolate, destructive, dire, disastrous, doleful, dreadful, fatal, fateful, forlorn, grievous, grim, hapless, harrowing, heartbreaking, heart-rending, ill-fated, ill-starred, lamentable, miserable, mournful, painful, pathetic, pitiable, pitiful, ruinous, sad, shocking, sorrowful, terrible, unfortunate, unhappy, woeful, wretched
    Antonyms: advantageous, blessed, good, happy, successful

ارجاع به لغت tragic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tragic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tragic

لغات نزدیک tragic

پیشنهاد بهبود معانی