امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Trait

treɪt treɪ / / treɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    traits

معنی

noun countable C2
ویژگی، نشان ویژه، نشان اختصاصی، خصیصه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد trait

  1. noun characteristic
    Synonyms: affection, attribute, birthmark, cast, character, custom, denominator, feature, habit, idiosyncrasy, lineament, manner, mannerism, mark, nature of the beast, oddity, peculiarity, point, property, quality, quirk, savor, thing, trick, virtue

ارجاع به لغت trait

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trait» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trait

لغات نزدیک trait

پیشنهاد بهبود معانی