امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Traitor

ˈtreɪt̬ər ˈtreɪtə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    traitors

معنی

noun
خائن، خیانتکار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد traitor

  1. noun person who is disloyal
    Synonyms: apostate, backslider, back-stabber, Benedict Arnold, betrayer, conspirator, deceiver, defector, deserter, double-crosser, fink, hypocrite, impostor, informer, intriguer, Judas, miscreant, quisling, rebel, renegade, snake, sneak, snitch, snitcher, spy, squealer, stool pigeon, tattletale, traducer, treasonist, turncoat, two-timer, whistle-blower, wolf
    Antonyms: loyalist

ارجاع به لغت traitor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «traitor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/traitor

لغات نزدیک traitor

پیشنهاد بهبود معانی