امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Trusting

    ˈtrʌstɪŋ ˈtrʌstɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      trusted

    • شکل سوم:

      trusted

    • سوم‌شخص مفرد:

      trusts

    • صفت تفضیلی:

      more trusting

    • صفت عالی:

      most trusting

    معنی

    adjective
    زودباور، ساده‌دل، خوش‌بین، پشت‌گرم، متوکل، نیک‌گمان

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد trusting

    1. adjective trustful
      Synonyms: believing, confiding, credulous, gullible, innocent, naive, undoubting, unquestioning, unsuspecting, unsuspicious

    لغات هم‌خانواده trusting

    ارجاع به لغت trusting

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «trusting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trusting

    لغات نزدیک trusting

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار