امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Trusty

ˈtrʌsti ˈtrʌsti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
معتبر، قابل‌اعتماد، مؤتمن، مورد‌اطمینان، امین، اطمینان‌بخش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد trusty

  1. adjective reliable, believable
    Synonyms: accurate, always there, authentic, authoritative, convincing, credible, dependable, ethical, exact, honest, honorable, kosher, levelheaded, mature, on the level, on up and up, open, plausible, principled, realistic, responsible, righteous, rock solid, saintly, secure, sensible, solid, square, steadfast, straight, there, to be trusted, tried, tried-and-true, true, true-blue, trustable, truthful, unfailing, up-front, upright, valid, veracious
    Antonyms: corrupt, unbelievable, undependable, unreliable, untrustworthy

لغات هم‌خانواده trusty

ارجاع به لغت trusty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trusty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trusty

لغات نزدیک trusty

پیشنهاد بهبود معانی