امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Turducken

    tɜ˞ːˈdʌkɪn tɜːˈdʌkən
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable uncountable
    آمیزواج غذا و آشپزی مرغ‌اردک‌بوقلمون شکم‌پر (غذایی که در آن ابتدا مرغ داخل شکم اردک قرار می‌گیرد و بعد از آن اردک داخل شکم بوقلمون قرار می‌گیرد)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - I've always wanted to try cooking a turducken, but I'm not sure if I have the patience to stuff three different birds together.
    - همیشه می‌خواستم پختن مرغ‌اردک‌بوقلمون شکم‌پر را امتحان کنم اما مطمئن نیستم که حوصله‌ی پر کردن سه پرنده‌ی مختلف را دارم یا نه.
    - The turducken is a unique dish that originated in Louisiana.
    - مرغ‌اردک‌بوقلمون شکم‌پر غذای منحصر‌به‌فردی است که از لوئیزیانا سرچشمه گرفته است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت turducken

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «turducken» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/turducken

    لغات نزدیک turducken

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند