امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Turtle

ˈtɜːrtl ˈtɜːtl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    turtles

معنی

noun verb - intransitive countable
هر نوع لاک‌پشت آبی، کبوتر قمری، لاک‌پشت، لاک پشت شکار کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد turtle

  1. noun A sweater or jersey with a high close-fitting collar
    Synonyms: reptile, terrapin, chelonian, tortoise, leatherback, loggerhead, cooter, turtleneck, slowpoke, testudinate, snapper, testudinal, polo-neck
  2. verb Overturn accidentally
    Synonyms: capsize, turn-turtle
  3. adjective
    Synonyms: chelonian, testudinal

Collocations

  • turn turtle

    واژگون کردن، وارونه کردن، پشت و رو کردن

ارجاع به لغت turtle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «turtle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/turtle

لغات نزدیک turtle

پیشنهاد بهبود معانی