معنی typography به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

taɪˈpɑːɡrəfi taɪˈpɒɡrəfi

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

هنر طراحی حروف، طراحی حروف الفبا، حروف‌نگاری، تایپوگرافی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The typography in this book is stunning.

- حروف‌نگاری این کتاب بسیار زیباست.

- The graphic designer used creative typography to create an appealing advertisement.

- طراح گرافیک از حروف‌نگاری‌ای خلاقانه برای ساخت تبلیغی جذاب استفاده کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد typography

noun Art and technique of printing with movable type

Synonyms: composition

ارجاع به لغت typography

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «typography» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/typography

لغات نزدیک typography

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار