امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Typology

    taɪˈpɑːlədʒi taɪˈpɒlədʒi
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable uncountable
    رده‌شناسی، گونه‌شناسی، سنخ‌شناسی، نوع‌شناسی، تیپولوژی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - The typology of languages can reveal much about cultural connections.
    - رده‌شناسی زبان‌ها می‌تواند چیزهای زیادی را در مورد ارتباطات فرهنگی آشکار کند.
    - Understanding the typology of different cultures can enhance cross-cultural communication.
    - درک گونه‌شناسی فرهنگ‌های مختلف می‌تواند ارتباطات بین‌فرهنگی را تقویت کند.
    - In sociology, typology is essential for analyzing social behaviors and structures.
    - در جامعه‌شناسی، نوع‌شناسی برای تحلیل رفتارها و ساختارهای اجتماعی ضروری است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد typology

    1. noun the study of types, or a system of dividing things into types

    لغات هم‌خانواده typology

    ارجاع به لغت typology

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «typology» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/typology

    لغات نزدیک typology

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار