معنی unafraid به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌʌnəˈfreɪd ˌʌnəˈfreɪd

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

بی‌باک، نترس، بی‌پروا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- unafraid of the dark

- از تاریکی نترسیدن

- She was exhausted but unafraid.

- او خسته بود اما نترس.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unafraid

adjective fearless

Synonyms: assured, ballsy, bold, brassy, brave, cheeky, cocky, confident, courageous, daring, dashing, dauntless, gallant, game, gritty, gutsy, having nerves of steel, heroic, nervy, plucky, spunky, sure, undaunted, unfearing, unfrightened, unscared, unshakable, valiant

ارجاع به لغت unafraid

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «unafraid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unafraid

لغات نزدیک unafraid

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return