امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unblock

ʌnˈblɑːk ʌnˈblɒk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
گرفتگی چیزی را برطرف کردن، (لوله و غیره را) باز کردن، گشودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- to unblock a pipe
- لوله‌ی گرفته را باز کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unblock

  1. verb To rid of obstructions
    Synonyms: open, free, clear, unfreeze, release
    Antonyms: block

لغات هم‌خانواده unblock

ارجاع به لغت unblock

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unblock» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unblock

لغات نزدیک unblock

پیشنهاد بهبود معانی