امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unbolt

ʌnˈboʊlt ʌnˈbəʊlt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    unbolted
  • شکل سوم:

    unbolted
  • سوم‌شخص مفرد:

    unbolts
  • وجه وصفی حال:

    unbolting

معنی

verb - transitive
گشودن (چفت)، باز کردن (چفت)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unbolt

  1. verb Undo the bolt of
    Antonyms: bolt

ارجاع به لغت unbolt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unbolt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unbolt

لغات نزدیک unbolt

پیشنهاد بهبود معانی