امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Unchangeable

    ʌnˈtʃeɪndʒəbl ʌnˈtʃeɪndʒəbl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    تغییرناپذیر، غیرقابل‌تغییر، ثابت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - It is unchangeable and permanent.
    - این تغییرناپذیر و دائمی است.
    - The doctrine is unchangeable.
    - اعتقادات تغییرناپذیر است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد unchangeable

    1. adjective constant, steadfast
      Synonyms: changeless, continuing, firm, fixed, immovable, immutable, inalterable, inevitable, inflexible, invariable, irreversible, permanent, resolute, stable, strong, unalterable, unmodifiable, unmovable
      Antonyms: changeable, changing, inconstant, intermittent, temporary

    ارجاع به لغت unchangeable

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «unchangeable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unchangeable

    لغات نزدیک unchangeable

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند