امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unconcern

ˌənkənˈsɜːrn ˌʌnkənˈsɜːn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
بی‌علاقگی، لاقیدی، عدم‌علاقه، خونسردی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unconcern

  1. noun Lack of emotion or interest
    Synonyms: apathy, disinterest, impassivity, incuriosity, incuriousness, indifference, insensibility, insensibleness, lassitude, lethargy, listlessness, phlegm, stolidity, stolidness, uninterest, unresponsiveness
    Antonyms: concern
  2. noun The trait of remaining calm and seeming not to care; a casual lack of concern
    Synonyms: indifference, apathy, nonchalance, aloofness, disinterestedness, coldness, disinterest, insouciance
  3. adjective
    Synonyms: apathetic, calm, debonair, indifferent, insouciant, lackadaisical, nonchalant, phlegmatic, pococurante, unconcerned

ارجاع به لغت unconcern

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unconcern» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unconcern

لغات نزدیک unconcern

پیشنهاد بهبود معانی