امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Uncritical

ʌnˈkrɪtɪkl ʌnˈkrɪtɪkl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
غیرانتقادی، غیروخیم، عادی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- an uncritical reader
- خواننده‌ای که دید انتقادی ندارد
- an uncritical acceptance of radical ideas
- پذیرش نسنجیده‌ی عقاید افراط آمیز
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد uncritical

  1. adjective casual, unfussy
    Synonyms: careless, cursory, easily pleased, imperceptive, imprecise, imprudent, inaccurate, indiscriminate, offhand, perfunctory, shallow, slipshod, superficial, undiscerning, undiscriminating, unexacting, uninformed, unperceptive, unselective, unthinking
    Antonyms: critical, discriminating, formal, fussy, important

ارجاع به لغت uncritical

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «uncritical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/uncritical

لغات نزدیک uncritical

پیشنهاد بهبود معانی