امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Undercut

    ˌʌndərˈkʌt ˌʌndərˈkʌt ˌʌndəˈkʌt ˌʌndəˈkʌt
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    noun adverb
    به بهای کمتری (از دیگران) فروختن، به برش زیرین، از زیر بریدن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - The Chinese undercut their competitors and still make a profit.
    - چینی‌ها اجناس خود را ارزان‌تر از رقبای خود عرضه می‌کنند و با این حال سود می‌بردند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد undercut

    1. verb To excavate
      Synonyms: undermine, hollow, gouge
    2. verb To undersell
      Synonyms: undercharge, underprice, undersell, sell for less
    3. noun The tender meat of the loin muscle on each side of the vertebral column
      Synonyms: tenderloin
    4. noun (sports) a stroke that puts reverse spin on the ball
      Synonyms: cut

    لغات هم‌خانواده undercut

    ارجاع به لغت undercut

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «undercut» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/undercut

    لغات نزدیک undercut

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند