امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Underlining

    American: ˈʌndərˌlaɪnɪŋ British: ˌʌndəˈlaɪnɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      underlined

    • شکل سوم:

      underlined

    • سوم‌شخص مفرد:

      underlines

    معنی

    noun B1
    آستر، آستر چند تکه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد underlining

    1. verb To make a line under
      Synonyms: italicizing, bracketing, marking, underscoring
    2. verb Give extra weight to (a communication)
      Synonyms: underscoring, stressing, emphasizing, marking, featuring, indicating, italicizing, accentuating, highlighting, accenting

    ارجاع به لغت underlining

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «underlining» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/underlining

    لغات نزدیک underlining

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی