امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Unforeseeable

    ˌʌnfɔːrˈsiːəbl ˌʌnfɔːˈsiːəbəl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    غیر منتظره، غیر قابل پیش‌بینی، پیش‌بینی‌نشده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - We are not responsible for the unforeseeable consequences.
    - ما مسئول پیامدهای پیش‌بینی‌نشده نیستیم.
    - They had always said Mark would do the unforeseeable and exciting.
    - آن‌ها همیشه می‌گفتند که مارک کارهای غیر قابل پیش‌بینی و هیجان‌انگیز را انجام خواهد داد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد unforeseeable

    1. adjective unpredictable
      Synonyms: capricious, chance, chancy, changeable, fluky, from left field, incalculable, random, uncertain, unexpected, unknowable

    ارجاع به لغت unforeseeable

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «unforeseeable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unforeseeable

    لغات نزدیک unforeseeable

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند