معنی unforgettable به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌʌnfərˈɡet̬əbl ˌʌnfəˈɡetəbl

آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

صفت تفضیلی:
more unforgettable
صفت عالی:
most unforgettable

معنی و نمونه‌جمله

adjective

فراموش‌نشدنی، به‌یاد‌ماندنی، فراموش‌نکردنی، ازیادنرفتنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- her unforgettable smile

- لبخند فراموش‌نشدنی او

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unforgettable

adjective memorable

Synonyms: catchy, distinguished, enduring, eventful, exceptional, extraordinary, famous, great, historic, illustrious, important, lasting, meaningful, monumental, notable, noteworthy, not to be forgotten, remarkable, rememberable, remembered, significant, super

ارجاع به لغت unforgettable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «unforgettable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unforgettable

لغات نزدیک unforgettable

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند