امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unreal

ˌʌnˈrɪəl ˌʌnˈrɪəl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more unreal
  • صفت عالی:

    most unreal

معنی

adjective C1
( unrealistic ) غیرواقعی، خیالی، تصوری، واهی، وهمی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unreal

  1. adjective fake, make-believe; hypothetical
    Synonyms: aerial, artificial, chimerical, delusive, dreamlike, fabled, fabulous, false, fanciful, fictitious, fictive, figmental, hallucinatory, ideal, illusory, imaginary, imagined, immaterial, impalpable, insincere, insubstantial, intangible, invented, legendary, misleading, mock, mythical, nebulous, nonexistent, notional, ostensible, phantasmagoric, pretended, reachy, romantic, seeming, sham, storybook, suppositious, supposititious, theoretical, unbelievable, unsubstantial, visionary
    Antonyms: authentic, genuine, real

لغات هم‌خانواده unreal

ارجاع به لغت unreal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unreal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unreal

لغات نزدیک unreal

پیشنهاد بهبود معانی