امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Unsung

    ˌʌnˈsʌŋ ˌʌnˈsʌŋ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective
    خوانده‌نشده، (به‌شکل آواز)، ستایش‌نشده، سروده‌نشده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - one of the unsung heroes of the recent war
    - یکی از قهرمانان ستایش نشده‌ی جنگ اخیر
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد unsung

    1. adjective uncelebrated
      Synonyms: anonymous, disregarded, forgotten, nameless, neglected, overlooked, unacclaimed, unacknowledged, undistinguished, unfamed, unglorified, unhailed, unhonored, unknown, unnamed, unrecognized, unrenowned

    لغات هم‌خانواده unsung

    ارجاع به لغت unsung

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «unsung» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unsung

    لغات نزدیک unsung

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار