امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unthinking

ʌnˈθɪŋkɪŋ ʌnˈθɪŋkɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

adjective
بی‌فکر، بی‌دقت، شورتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
adjective
بی‌ملاحظه
adjective
بدون قوه‌ی تفکر (مانند حیوانات)، بی‌خرد
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unthinking

  1. adjective careless
    Synonyms: blundering, brutish, feckless, foolish, heedless, impulsive, inadvertent, inconsiderate, indelicate, insensitive, instinctive, mechanical, napping, negligent, oblivious, outrageous, rash, rude, selfish, senseless, tactless, thoughtless, uncaring, unconscious, undiplomatic, unheeding, unintended, unmeant, unmindful, unpremeditated, unreasoning, untactful, unwise, vacant, witless
    Antonyms: careful, cautious, thoughtful

ارجاع به لغت unthinking

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unthinking» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unthinking

لغات نزدیک unthinking

پیشنهاد بهبود معانی