امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unthinkingly

ʌnˈθɪŋkɪŋli ʌnˈθɪŋkɪŋli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb formal
از روی بی‌فکری، نابخردانه، به‌طور نسنجیده، فکرنشده، بدون فکر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Unthinkingly, I dialled the number, my fingers shaking.
- از روی بی‌فکری شماره را گرفتم، انگشتانم می‌لرزیدند.
- She had acted unthinkingly and was punished.
- نابخردانه عمل کرده بود و تنبیه شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unthinkingly

  1. adverb In a thoughtless manner
    Synonyms: thoughtlessly, unthinking

لغات هم‌خانواده unthinkingly

ارجاع به لغت unthinkingly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unthinkingly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unthinkingly

لغات نزدیک unthinkingly

پیشنهاد بهبود معانی