امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Vast

væst vɑːst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more vast
  • صفت عالی:

    most vast

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
پهناور، وسیع، بزرگ، زیاد، عظیم، بیکران، هنگفت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- vast expenses
- هزینه‌های هنگفت
- Avicenna's vast knowledge
- دانش عظیم ابوعلی سینا
- a vast desert
- یک صحرای پهناور
noun uncountable
(قدیمی) عظمت، بزرگی، وسعت، پهناوری
- the vast of heaven
- (میلتون) عظمت کاینات
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vast

  1. adjective very large; wide in range
    Synonyms: all-inclusive, ample, astronomical, big, boundless, broad, capacious, colossal, comprehensive, detailed, endless, enormous, eternal, expanded, extensive, far-flung, far-reaching, forever, giant, gigantic, great, huge, illimitable, immeasurable, immense, infinite, limitless, mammoth, massive, measureless, monstrous, monumental, never-ending, prodigious, prolonged, spacious, spread-out, stretched-out, sweeping, titanic, tremendous, unbounded, unlimited, voluminous, widespread
    Antonyms: bounded, limited, little, narrow, small

ارجاع به لغت vast

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vast» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vast

لغات نزدیک vast

پیشنهاد بهبود معانی