امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Vegetative

    ˈvedʒəteɪt̬ɪv ˈvedʒətətɪv
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    ( vegetive ) گیاهی، روینده، رویش‌کننده، گیاه‌پرور

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - vegetative materials
    - مواد روینده
    - a lazy student who leads a vegetative existence
    - شاگرد تنبلی که گیاه‌وار زندگی می‌کند
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد vegetative

    1. adjective (of reproduction) characterized by asexual processes
      Synonyms: vegetal, vegetational
    2. adjective Of or relating to an activity that is passive and monotonous
      Synonyms: vegetive

    ارجاع به لغت vegetative

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «vegetative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vegetative

    لغات نزدیک vegetative

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی