امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Veil

veɪl veɪl veɪl veɪl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    veiled
  • شکل سوم:

    veiled
  • سوم‌شخص مفرد:

    veils
  • وجه وصفی حال:

    veiling
  • شکل جمع:

    veils

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive countable C1
حجاب، پرده، نقاب، چادر، پوشاندن، حجاب زدن، پرده زدن، مستور یا پنهان کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- the regulations having to do with the veil
- مقررات وابسته به حجاب
- a veil of silence
- پرده‌ای از سکوت
- He tore away the veil of mystery that surrounded that robbery.
- او از اسراری که آن سرقت را احاطه کرده بود، پرده‌برداری کرد.
- criticism which was hidden under the veil of buffoonery
- انتقادی که زیر نقاب دلقک‌بازی پنهان کرده بودند
- Two veiled women entered the shop.
- دو خانم روبنده‌زده وارد مغازه شدند.
- The colonel veiled his anger with soft words.
- سرهنگ خشم خود را با کلماتی آرام پوشاند.
- in the mornings when mist veils the mountains
- در بامدادان که مه کوه‌ها را پنهان می‌کند
- a veiled threat
- تهدید در لفافه
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد veil

  1. noun disguise
    Synonyms: blind, cloak, coloring, cover, curtain, facade, false front, film, front, guise, mantilla, mask, screen, shade, shroud, veiling
  2. verb hide
    Synonyms: beard, blanket, camouflage, cloak, conceal, cover, cover up, curtain, dim, disguise, drape, enclose, enfold, enshroud, envelop, finesse, invest, launder, mantle, mask, obscure, put up a front, screen, secrete, shield, shroud, stonewall, whitewash, wrap
    Antonyms: reveal

Idioms

ارجاع به لغت veil

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «veil» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/veil

لغات نزدیک veil

پیشنهاد بهبود معانی