امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Veiled

    veɪld veɪld
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • سوم‌شخص مفرد:

      veils

    • وجه وصفی حال:

      veiling

    معنی‌ها

    adjective
    حجاب‌دار، روبندزده، روگرفته

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    adjective
    پوشیده، مستور
    adjective
    پنهان، نهان، مبهم، در لفافه
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد veiled

    1. adjective disguised
      Synonyms: camouflaged, cloaked, concealed, covered, hidden, hooded, invisible, masked, screened, secret, shielded, shrouded, undercover, unexposed, unrecognizable, unrevealed

    ارجاع به لغت veiled

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «veiled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/veiled

    لغات نزدیک veiled

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی