امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Vernacular

vərˈnækjələr vəˈnækjələ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    vernaculars

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بومی، محلی، کشوری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- the vernacular poetry of Gillan
- اشعار بومی گیلان
- the vernacular arts of Scotland
- هنرهای بومی اسکاتلند
noun countable
زبان بومی، زبان مادری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vernacular

  1. adjective native, colloquial
    Synonyms: common, dialectal, domesticated, idiomatic, indigenous, informal, ingrained, inherent, local, natural, ordinary, plebian, popular, vulgar
  2. noun native language
    Synonyms: argot, cant, dialect, idiom, jargon, jive talk, language, lingo, lingua franca, native tongue, parlance, patois, patter, phraseology, slang, speech, street talk, tongue

ارجاع به لغت vernacular

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vernacular» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vernacular

لغات نزدیک vernacular

پیشنهاد بهبود معانی