امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Vindicate

ˈvɪndɪkeɪt ˈvɪndɪkeɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    vindicated
  • شکل سوم:

    vindicated
  • سوم‌شخص مفرد:

    vindicates
  • وجه وصفی حال:

    vindicating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
حمایت کردن از، پشتیبانی کردن از، دفاع کردن از،محقق کردن، اثبات بی‌گناهی کردن، توجیه کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- The testimony of three students vindicated him completely.
- شهادت سه نفر از دانشجویان حق را کاملاً به او داد.
- His negative attitude vindicated his resentment.
- نگرش منفی او دلخوری او را نشان می‌داد.
- He vindicated his right to criticise the party's policies.
- او از حق خود نسبت به انتقاد از روش‌های حزب دفاع کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vindicate

  1. verb prove one’s innocence
    Synonyms: absolve, acquit, advocate, argue, assert, bear out, claim, clear, confute, contend, corroborate, defend, disculpate, disprove, do justice to, establish, exculpate, excuse, exonerate, extenuate, free, free from blame, guard, justify, maintain, plead for, protect, prove, rationalize, refute, rehabilitate, second, shield, substantiate, support, uphold, warrant, whitewash
    Antonyms: accuse, blame, convict, punish, sentence

ارجاع به لغت vindicate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vindicate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vindicate

لغات نزدیک vindicate

پیشنهاد بهبود معانی