امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Virtual

ˈvɜrːtʃuəl ˈvɜːtʃuəl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more virtual
  • صفت عالی:

    most virtual

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
مجازی، معنوی، موجود بالقوه، تقدیری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The emperor's wife had become the virtual ruler of the country.
- زن امپراطور فرمانروای واقعی کشور شده بود.
- Her resignation is a virtual certainty.
- استعفای او تقریباً محقق است.
- virtual address
- نشانی مجازی
- virtual reality
- واقعیت مجازی
- virtual memory
- حافظه‌ی مجازی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد virtual

  1. adjective in essence
    Synonyms: basic, constructive, essential, fundamental, implicit, implied, in all but name, in conduct, indirect, in effect, in practice, potential, practical, pragmatic, tacit, unacknowledged
    Antonyms: actual, authentic, real

لغات هم‌خانواده virtual

ارجاع به لغت virtual

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «virtual» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/virtual

لغات نزدیک virtual

پیشنهاد بهبود معانی