امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wadding

ˈwɑːdɪŋ ˈwɒdɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
لایی، پوشال، کهنه، پشم یا پنبه که توی لحاف و مانند آن بریزند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wadding

  1. verb Compress into a wad
    Synonyms: rumpling, compacting, compressing, packing, wrinkling
  2. verb Crowd or pack to capacity
    Synonyms: facing, cramming, underlining, reinforcing, ramming, backing, jamming, padding
  3. noun Any material used especially to protect something
    Synonyms: packing material, packing

ارجاع به لغت wadding

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wadding» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wadding

لغات نزدیک wadding

پیشنهاد بهبود معانی