امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wait And See

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

idiom C1
صبر کردن و در انتظار حوادث بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wait and see

  1. verb watch and wait
    Synonyms: bide one's time, lie low, play a waiting game, tread water

ارجاع به لغت wait and see

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wait and see» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wait-and-see

لغات نزدیک wait and see

پیشنهاد بهبود معانی